دامنه عملیاتی پروژهها و اعمال مدیریت بر آنها ، بازهای وسیعتر از محدوده خود پروژه را دربردارد . سازمان اجرای پروژه معمولا به عنوان بخشی از سازمانها ، شركتها و موسسات دولتی و خصوصی مطرح است . ساختار سازمان اجرایی پروژها ، اغلب متاثر از اقتضا و محدودیتهای استفاده از منابع كاری در آنها هستند . در هرشكلی از سازمان اجرایی پروژه ، این مدیر پروژه است كه به عنوان مسئول آن و تحویلدهنده كار مطرح است . در سازمانهای پروژه مدار ، مدیر پروژه كلیه اختیارات و استقلال یك مدیر را دارا بوده ، كلیه بخشها را شخصا مدیریت میكنند . این وضع در سازمانهای وظیفهای كه بر مبنای پروژهها طراحی نشدهاند متفاوت است و مدیر در آنها بیشتر یك هماهنگكننده یا پیگیریكننده است .
مدیریت عمومی دربرگیرنده طیف گستردهای از جنبههای مختلف سرپرستی فعالیتهای مستمر است . مهارتهای مدیریت عمومی ، پایه و مبنای اصلی مهارتهای مدیریت پروژه هستند و آگاهی كامل از آنها اغلب برای مدیران پروژه ضروریست .
تواناییهای یك مدیر پروژه از دیدگاه PMBOK بهشرح ذیل است :
۱ – رهبری
رهبری (Leadership) و مدیریت (Management)، از یكدیگر متمایزند ولی نیاز توامان به آنها در پروژه احساس میشود . مدیریت توجه خاص به سازگاری بین نتایج اصلی حاصله و انتظارات متولیان و مجریان است درحالیكه رهبری شامل موضوعات زیر است :
تعیین اهداف سازمانی : مشخص نمودن اهداف و تبیین استراتژی دستیابی به آنها .
همسوسازی متولیان و مجریان : ایجاد ارتباط و همسوسازی اهداف فردی و ایجاد انگیزه همكاری مشترك بین دستاندركاران برای حصول به اهداف سازمانی .
ایجادانگیزش : كمك به متولیان و مجریان در ایجاد انگیزه در آنها برای غلبه بر مشكلات محیطی ، قوانین اداری و سایر محدودیتهای فردی .
انتظار میرود در پروژهها ، بهخصوص پروژههای بزرگ ، مدیر پروژه ، رهبر نیز باشد . این رهبری نه تنها در امور پروژه ، كه در همه بخشهای ارتباطی اعضای تیم پروژه جریان مییابد .
۲- ارتباطات
موضوعاصلی ارتباط (Communicating) تبادل اطلاعات است . طراحی و پیادهسازی جریان درست دادههای دقیق و پردازش مناسب آنها به منظور دستیابی به اطلاعات درست ، از مهارتهای مهم مدیریت عمومی است . انواع روشهای ارتباطی در پروژه گسترده است و طیف وسیعی شامل ارتباطات شفاهی ، نوشتاری ، شنیداری و گفتاری ، رسمی و غیررسمی ، داخلی و خارجی ، عمودی و افقی را دربردارد .
مدیر پروژه باید روش درست انتقال اطلاعات و چگونگی برقراری ارتباط در هر بخش را به دقت طراحی كند تا از گردش مطلوب اطلاعات در سازمان پروژهاش اطمینان یابد . داشتن اطلاعات درست ، دقیق و بههنگام ، از پیششرطهای لازم برای تصمیمسازی است . اهمیت این مساله در پروژهها بهحدی است كه PMBOK ، فصلدهم خود را به مساله ارتباطات در پروژه اختصاص داده است .
۳- مذاكره
مذاكره (Negotiation) مشاوره و رایزنی با دیگران برای كسب نتیجه و دستیابی به توافقی مشخص است . بسیاری از توافقات با حضور طرفین یا نمایندگانشان و با گفتگو حاصل میگردد . میانجیگری ، حكمیت و داوری ، برخی اشكال گوناگون مذاكره هستند . مذاكرات در پروژهها، بهدفعات و در زمانهای مختلفی صورت میپذیرد .
۴- حلوفصل اختلافات
حل مشكلات پروژه (Problem Solving) ، تلفیق توام بیان مسایل روزمره و اخذ تصمیم است . حل مشكلات نیاز به ریشهیابی آنها و یافتن علتومعلولهاست . حلوفصل مشكلات ، شامل تجزیه و تحلیل مساله و تعیین راهحلهای مناسب و سپس انتخاب یكی از آنان ، از فعالیتهای مهم مدیریت است . تصمیمات باید بهموقع اتخاذ شوند و اجرای آنها بهدقت پیگیری شود .
۵- تاثیر بر سازمان
توانایی سازمان ، قابلیت انجام بهموقع امور است . برای ایجاد این قابلیت باید هماهنگی مناسب بین اجزای سازمان برقرار گردد و تصمیمات اتخاذشده مدیر بهدرستی توسط افراد اجراشود ؛ اینجاست كه مدیران نیاز به هنر اقتدار و علم سیاست دارند تا از طریق نفوذ بر افراد ، تواناییهای سازمان در اجرای بهموقع تصمیمات را افزایش دهند .